خالی بندی و علل آن

چند روز پیش در ژورنال PLOS ONE به مقاله جالبی در مورد فریبکاری (Deception) برخوردم. این مقاله سعی داره به بررسی علل روان شناختی فریبکاری بپردازه و در این راستا با طراحی یک آزمایش تجربی نتایجی هم به دست آورده. البته مقاله به عقیده من از نظر روش پیاده سازی تحقیق با مشکلات عدیده ای مواجه است که در انتهای این متن به اونها پرداختم. به علاقه مندان پیشنهاد می کنم پس از مطالعه این متن مقاله رو مطالعه کنند.

اما نکته جالبی که در این مقاله توجه من رو به خودش جلب کرد فرض تحقیق (Hypothesis) و مشاهدات شخصی خودم در این زمینه است. فرضیه ای که این مقاله سعی داره به صورت تجربی بررسی کنه از این قراره:

فریب خویشتن در وجود انسانها تکامل پیدا کرده چون به فریب دیگران کمک می کنه. افرادی که خودشون رو فریب می دهند و توانایی های خودشون رو دست بالا می گیرند نسبت به سایر افراد راحت تر دروغ می گن و در نتیجه در جامعه فرصت های بهتری به دست میارن.

در چند سال اخیر با افراد حیله گر و فریبکار زیادی مواجه شدم؛ کسانی که مثل آب خوردن دروغ می گفتند. دروغ در مورد توانایی هاشون، دروغ در مورد کارهایی که انجام می دادند و خیلی موارد دیگه. در این میان برخورد سایرین رو هم با این دروغ گو ها مشاهده می کردم. به نظر می رسه مردم حرف های دروغ و جذاب رو ساده تر از حقایق باور می کنند. به نظر می رسه حقیقت اغلب کسل کننده است و ذهن آدمی به دنبال مطالب جذابه. شاید اصلا دلیل بهتر و ساده تر پذیرفته شدن دروغ و فریب در جامعه این باشه. اما آیا بهتر نیست کمتر فریب بدیم و بیشتر برای رسیدن به اهدافمون تلاش کنیم تا جامعه بهتری بسازیم؟؟ آیا پایانی برای این دروغ ها و خالی بندی ها وجود داره یا این موارد هم مثل حماقت بشر بی پایانند؟

مشکلات مقاله

مقاله سعی در بررسی مورد بسیار جالبی داره اما نتایجش خیلی قابل اعتماد نیستند. روش برپاسازی از یک عدم وجود تغییر در متغیر مستقل (Manipulation) و فقدان تصادفی بودن (Randomization) تخصیص شرکت کننده گان در تخقیق رنج میبره. فقدان تصادفی بودن قابل پذیرشه و روش تحقیق رو از یک روش Experimental به یک روش Quasi-Experimental تغییر می ده اما عدم کنترل و تغییر متغیر مستقل قابل قبول نیست. به علاوه مشکلات دیگری هم در نحوه برپاسازی تحقیق وجود داره:

۱- گنگ بودن تقدم زمانی علت و معلول (Ambiguous Temporal Precedence): دقیقا مشخص نیست در فرض ارائه شده (individuals who overestimate their abilities at a task are overrated at that task by observers) بزرگنمایی دیگران باعث خود فریبی می شه یا خود فریبی علت دست بالا گرفته شدن بوسیله سایرینه!

۲- روش مورد استفاده برای سنجش کمی فریب مناسب نیست (Low Construct Validity).

۳- در انتخاب شرکت کنندگان در تحقیق بایاسی به سمت شرکت کنندگان مونثی که در رشته های علوم انسانی تحصیل می کنند و مشتاق به شرکت در تحقیق هستند وجود داره (Selection Bias).

۴- روش مورد استفاده برای دریافت نظر مخاطبان می تونه باعث تغییر نظر اونها بشه (Sensitization).

تمامی این موارد می تونه باعث بشه خواننده بتونه توضیحات جایگزینی رو برای نظریه ارائه شده بیاره که در نهایت تهدیدی برای اعتبار درونی تحقیق (Threat to Internal Validity) به حساب میاد.