امروز یکی از دوستان رویدادی رو از زبان خودش برام تعریف کرد که چند روز قبل یک شخص دیگر به گونه ای دیگر اون رو برام تعریف کرده بود. تفاوت جزئیات این دو برام جالب بود و به نظرم خوب اومد که اندکی در باب اطلاعات دست دوم (Secondhand Information) و مشکلات اون براتون بنویسم.
کلا اطلاعات دست دوم به اطلاعاتی می گن که شما خودتون به صورت مستقیم از منبع اصلی به دست نیاوردین (با خواندن از منبع اصلی یا مشاهده مستقیم) و از شخص یا اشخاصی اون رو شنیدین. این اطلاعات یک مشکل بزرگ به همراه دارن! هر شخصی از دید خودش این اطلاعات رو در اختیار شما قرار میده و جنبه های خاصی از اون رو که به نظر خودش مهم تر هستند بیان می کنه و یه جورایی بعد از چند بار دست به دست شدن کلا ممکنه داستان عوض بشه. نکته جالب دیگه اینکه که ممکنه اشخاص اطلاعات دست دومی که از شخص دیگری شنیده اند رو از زبان خودش و به صورت اول شخص تعریف کنند طوری که انگار اتفاق برای خودشون افتاده. عموما این کار برای مهم تر نشان داده شدن خود شخص یا خبری که در حال ارائه است انجام می شه.
یکی از بدترین انواع مواجهه با اطلاعات دست دوم، اخبار و رسانه های عمومیه. اگر شما یک خبر خاص رو در ۱۰ خبر گذاری مختلف بخونین هر کدوم جنبه خاصی از اون خبر که برای اون خبرگذاری مهم تره مورد بررسی قرار می دن. و اینطوری میشه که هیچ وقت نمی تونین بفهمین اصل داستان چی بوده و چرا اتفاق افتاده. فقط نظر یک سری راوی رو می خونید. در مورد تصاویر منتشر شده هم همین نکته وجود داره. این امر در مورد مطالب علمی گزارش شده هم وجود داره و متاسفانه باعث گمراهی بسیاری از مخاطبین میشه. کاریکاتور زیر کاملا گویای مشکل اطلاعات دست دوم در رسانه هاست:
به طور کلی به نظرم بهتره وقتی خبر یا داستانی رو از کسی می شنوید چشم بسته اون رو قبول نکنید و بر اون اساس تصمیمی نگیرید. بهتره همیشه به طور دقیق صحت مطلب مورد نظر رو پیش از اتخاذ تصمیم کاملا مورد بررسی قرار بدین تا دچار اشتباه نشین.