همه‌ی نوشته‌های غلامرضا صابری تبریزی

حافظ

tomb-of-hafez
دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد

گفتم به باد می‌دهدم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد

سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
از بهر این معامله غمگین مباش و شاد

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رود به باد

حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است
کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد

برای آگاهی از پست های بعدی می توانید در کانال تلگرام وبلاگ عضو شوید.
برای عضویت در کانال وبلاگ اینجا کلیک کنید

موسیقی هفته

mariah-carey

امروز به عنوان اولین پست موسیقی هفته، ترانه My All اثر خواننده خوش صدا و نامدار آمریکایی ماریا کری (Mariah Carey) را انتخاب کردم. این اثر که در ژانر پاپ و R&B قرار می گیرد در سال ۱۹۹۷ اجرا شده است. به نظرم اوج دوران کاری ماریا کری همان سالها بود و بهترین آثارش هم در همان دوره اجرا شده اند. شهرت ماریا کری به خاطر صدای گسترده ۵ اکتاوی و استفاده از Whistle Register (که در برخی آثارش به صورت صدایی جیغ مانند به گوش می رسد) است. امیدوارم از شنیدن این موسیقی لذت ببرید. می توانید این موسیقی زیبا را از اینجا دانلود کنید.

I am thinking of you
In my sleepless solitude tonight
If it’s wrong to love you
Then my heart just won’t let me be right
‘Cause I’ve drowned in you
And I won’t pull through
Without you by my side
[Chorus:]
I’d give my all to have
Just one more night with you
I’d risk my life to feel
Your body next to mine
‘Cause I can’t go on
Living in the memory of our song
I’d give my all for your love tonight
Baby can you feel me
Imagining I’m looking in your eyes
I can see you clearly
Vividly emblazoned in my mind
And yet you’re so far
Like a distant star
I’m wishing on tonight
[Chorus]
Give my all for your love
Tonight

برای آگاهی از پست های بعدی می توانید در کانال تلگرام وبلاگ عضو شوید.
برای عضویت در کانال وبلاگ اینجا کلیک کنید

صائب تبریزی

saib_tabrizi

مایه اصــــل و نسب در گردش دوران زر است
هر کسی صاحب زر است او از همه بالاتر است

دود اگر بالا نشیند کســـر شــأن شــعـله نیست
جای چشم ابرو نگیرد چونکه او بالا تراست

ناکسی گر از کسی بالا نشیند عیب نیست
روی دریا، خس نشیند قعر دریا گوهر است

شصت و شاهد هر دو دعوی بزرگی میکنند
پس چرا انگشت کوچک لایق انگشــــتر است

آهن و فولاد از یک کوه می آیند برون
آن یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است

کاکـل از بالا بلندی رتبــه ای پیدا نکرد
زلف ، از افتادگی قابل به مشک و عنبر است

صائباعیب خودت گو عیب مردم را مگو
هر که عیب خود بگوید، از همه بالا تر است

موسیقی هفته!

music

یکی از دوستان پیشنهاد بسیار خوبی داده بودند و آن پیشنهاد، پُست هر هفته یک موسیقی زیبا بود. جا داره از این پیشنهاد خوب تشکر کنم. از این پس سعی خواهم کرد هر هفته یک موسیقی که به نظرم زیباست رو در وبلاگ قرار بدهم (هر چند من متخصص موسیقی نیستم و این زیبایی نظر شخصی بنده است). سعی خواهم کرد از آثار خواننده گان شناخته شده در سبک های مختلف استفاده کنم تا ضمن آشنایی با خواننده گان با سبک های مختلف هم آشنا بشوید. امیدوارم مورد پسندتان واقع بشود.

آیا هر حقیقتی را باید گفت؟

quote-out-of-context

هر حقیقتی را نباید گفت! این جمله را دیروز یکی از دوستان به عنوان دفاعیه (یا هر عنوان دیگری) در جلسه مطرح کرد. و از آنجا که جمع کثیری از گویشوران زبان فارسی عاشق جملات زیبا هستند از آن تبعیت کردند. اما آیا هر حقیقتی را نباید گفت؟
برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید گروهی از مغالطه های منطقی را بررسی کنیم. به این گروه اصطلاحا مغالطه های نقل قول خارج از بافت (Out of context quoting) گفته می شود. نقل قول خارج از بافت مغالطه ای غیر رسمی (غیر صوری) و نوعی نسبت دادن غلط است که در آن، متنی از بافتش جدا می شود به طوریکه معنای اصلی آن (معنای مورد نظر نویسنده) مخدوش شود. عموما این مغالطه به عمد استفاده می شود یعنی گوینده کاملا از مغالطه آگاه است. البته استفاده غیرعمد هم ممکن است به خصوص اگر گوینده در فهم معنای جمله دچار سوء تفاهم شده باشد.
مغالطه های نقل قول خارج از بافت عموما دو صورت کلی دارند:

  1. حالت اول بیشتر در محافل سیاسی استفاده می شود و در آن رقیب یک سیاستمدار سخنان دیگری را خارج از بافت نقل می کند
  2. حالت دوم نوعی نسبت دادن غلط است و در آن گوینده از شخصی معتبر سخنی نقل می کند (بیرون از بافت آن سخن) و از آن به عنوان گواهی بر حقانیت خود استفاده می کند

وقتی در مورد اشتباه کسی شواهد مستقیم وجود دارد (قدرتمندترین و محکمه پسند ترین نوع شواهد) آنگاه چرا هر حقیقتی را نباید گفت؟ آیا بافت این جمله چنین است یا منظور نویسنده چیز دیگری بوده. به نظرم حقایق را باید گفت و پذیرفت. شانه خالی کردن از بیان حقایق با مغالطه نقل قول خارج از بافت به بهانه سیاست (و با ساده لوح فرض کردن دیگران که خود مغالطه ای دیگر است) ممکن است تا مدت ها ما را به سمت جلو حرکت دهد اما هیچ چیز همیشگی نیست. حتی پس از تاریکترین شب ها هم خورشید طلوع می کند…

پاتریشیا کاس

patricia-kaas

پاتریشیا کاس از نظر من یکی از بهترین خواننده های فرانسه است و صدایی بسیار زیبا و قوی دارد. یکی از ترانه های معروفی که این خواننده مشهور به زبان انگلیسی اجرا کرده ترانه If you go away است. می توانید این ترانه را از اینجا دانلود کنید. امیدوارم از شنیدن این موسیقی زیبا لذت ببرید. شعر این ترانه در ادامه آمده است:

If you go away On this summer day
Then you might as well take the sun away
All the birds that flew in the summer sky
When our love was new and our hearts were high
When the day was young and the night was long
And the moon stood still for the night bird’s song
[If you go away]
But if you stay I’ll make you a day
Like no day has been or will be again
We’ll sail the sun We’ll ride on the rain
We’ll talk to the trees We’ll worship the wind
And if you go I’ll understand
Leave me just enough love to hold in my hand
[If you go away]
As I’m the real must there’ll be nothing left
In the world to trust just an empty room
Full of empty space like the empty look
I see on your face I’ve been the shadow
Of your shadow I fell you might have kept me by your side
[If you go away]
But if You stay I’ll make you a day
Like no day has been or will be again
We’ll sail the sun We’ll ride on the rain
We’ll talk to the trees We’ll worship the wind
And if you go I’ll understand,
Leave me just enough love to hold in my hand
[If you go away]

اثر راشومون و روش های مدیریت چابک (اجایل)

rashomon-effect

دیروز به درخواست “مدیران” ارائه ای بسیار مقدماتی در مورد روش های چابک در مدیریت نرم افزار به تیم توسعه نرم افزار داشتم! در زمان ارائه به نظر می رسید نظر حضار مختلف در مورد روش های چابک نوعی اثر راشومون است- اثر راشومون حالتی را توصیف می کند که در آن برداشت افراد از، مشاهده ای یکسان، متفاوت است- و هر کسی با شنیده های جسته و گریخته نظری در مورد این روش ها دارد. در واقع بیشتر حضار تعریف و آگاهی درستی از این امر نداشتند. این آگاهی نصفه و نیمه بسیار مشکل ساز است و می تواند باعث ضایع شدن حق کارکنان شود. اما چطور؟
برای مثال یکی از ارزش های اصلی روش های چابک کاهش نقش مدیر به عنوان قدرت مرکزی (دیکتاتور) و توزیع آن بین اعضای تیم و تاکید بر نقش مدیر به عنوان رهبر تیم (نقش واقعی مدیریت) است نه تعیین کننده سرنوشت اعضا. متاسفانه بسیاری و شاید حتی خود من اگر سرنوشت گروهی را به دست بگیریم فکر می کنیم بهترین تصمیم گیرنده ایم و هیچ گاه سعی در یادگیری نداریم چون بهترین تصمیم گیرنده و دانای کل نیاز به یادگیری ندارد. حال اگر افراد از اصول سازمانی روش های چابک اطلاعی نداشته باشند و فقط روی روش های تکنیکی تمرکز کنند ممکن است قربانی سوء استفاده شوند. اما اگر دیدگاهشان را به هم نزدیک کنند و هم صدا و هم کلام شوند می توانند بر مشکلات این چنینی پیروز شوند.
در این ۱۰ سالی که در صنعت آی تی ایران مشغول به کار هستم مشاهدات گاها عجیب و تلخی داشتم و در سازمان های مختلف با افراد گوناگونی مواجه شدم. مشاهداتی که برای بنده مشاهده کننده گاها ناخوشایند، عجیب و غیرقابل باور بوده.از کارکنان و شرکت های خوب این صنعت گرفته تا شرکت هایی با سیاست های شبیه به زندان و شارلاتان هایی که برای مقام یا دریافتی بیشتر دست به هر کاری می زنند(واقعا هر کاری!!!). از تیم های کوچک اما موفق تا تیم های بزرگ اما ناموفق. جا دارد از مصاحبه های عجیب و غریب برخی شرکت ها هم یاد کنم. مصاحبه هایی توسط افرادی بیسواد و بدون آگاهی برای بزرگ جلوه دادن کارهای شرکتی پوشالی که وقتی وارد آن می شوید میبینید کار خاصی در آنها انجام نمی شود.
متاسفانه بسیاری از مشکلات تیم های نرم افزاری و شاید هر تیم تولیدی دیگری از کارکنان فنی نیست بلکه به دلیل مدیریت اشتباه و ناآگاهی های مدیران ماست. این امر زمانی بروز می کند که بسیاری از تیم های نرم افزاری ما اصول تکنیکی روش های چابک را رعایت می کنند اما خبری از رعایت صحیح اصول سازمانی نیست! هر چند اصول روش های چابک وحی منزل نیستند و نیازمندی بر رعایت تمامی آنها نیست اما در بسیاری از مشاهدات من اصول سازمانی به درستی رعایت نمی شوند و حق افراد زیر پا گذاشته می شود.

کتب جدید!

busy

مدتی است که در کنار کار روتین و به اصطلاح کارمندی ام به عنوان یک محقق تکنیکی/برنامه نویس در حال ترجمه سه کتاب هستم(تا بتوانم کم کاری یکی دو سال گذشته را جبران کنم)! در واقع مدت زیادی است که ترجمه یکی از این سه اثر را آغاز کردم اما به علت کمبود وقت نتوانستم آن را به اتمام برسانم. عنوان این کار نیمه تمام باشد برای فرصتی دیگر. اما یکی از دو کتاب دیگر ویرایش دوم کتاب برنامه نویسی با پایتون: چطور مثل یک کامپیوتردان فکر کنیم است. چاپ اول این کتاب در سال ۹۳ و چاپ دوم آن در سال ۹۴ به بازار ارائه شد و خوشبختانه با استقبال خوبی هم مواجه شد. در این ویرایش محتوای کتاب برای سازگاری با پایتون ۳ به روز خواهد شد و قصد دارم مجموعه ای مثال کاربردی هم به انتهای کتاب اضافه کنم (نوعی تالیف و ترجمه).
به علاوه کتاب دیگری هم در دست کار دارم که کارهای مربوط به ترجمه آن تا انتهای مهر به پایان خواهد رسید و تا حد خوبی پیش رفته. این کتاب از سری کتب For Dummies است و بیشتر در راستای علاقه ام به ترجمه کتب علمی به صورت عام و نه فقط کتب علوم کامپیوتر انتخاب و ترجمه شده. همیشه علاقه مند بودم در حوزه علومی به جز علوم کامپیوتر به ترجمه کتب بپردازم و این کتاب حاصل این علاقه است! امیدوارم مورد توجه و استفاده دوستان واقع بشود.
به دلایل فوق چند وقتی است فرصت کمتری برای به روز رسانی مطالب وبلاگ دارم و از این رو از تمامی خواننده گان گرامی پوزش می طلبم.

نشود فاش

Hooshang-Ebtehaj

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست

سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست

ژورنالیسم نقلی!

Failure

در این چند روز برخی از دوستان و خویش آوندان در مورد شناخت کارهای فردی که در تلوزیون مصاحبه کرده بود از بنده سوال کردند. من شناختی از شخص مذکور نداشتم و طبق عادت برای کسب اطلاعات بیشتر به جستجو در اینترنت پرداختم. در زمان جستجو با اخبار ضد و نقیضی در مورد کارهایی که ادعای انجام آنها بوسیله فرد شده مواجه شدم. مثلا در یک خبر ذکر شده بود که ادعاهای مطرح شده کذب است و در دیگری آمده بود که این طور نیست. جالب اینجاست که هیچ یک از خبرها منبع درستی نداشتند و صرفا سخنان عده ای رو نقل کرده بودند.
در دایره لغوی ژورنالیسم به این نوع اطلاع رسانی اصطلاحا “He said, she said journalism” گفته می شود که من آن را به ژورنالیسم نقلی ترجمه می کنم. در این نوع گزارش ها مخاطب نمی تواند نتیجه خاصی از اخبار ارائه شده بگیرد چون خبرنگار فقط نظرات دو شخص مختلف را نقل می کند و هیچ گونه شواهدی مبنی بر صحت اطلاعات ارائه شده هیچ کدام از طرفین ارائه نمی دهد. این نوع ارائه خبر در محافل ژورنالیستی در بهترین حالت نامناسب است. هدف ژورنالیسم طبق تعریف آن ارائه اخبار تایید شده بوسیله منبعی مستقل است. یعنی یک شخص یا گروه مستقل باید اطلاعات نقل شده را از نظر صحت مورد بررسی قرار دهند نه اینکه صرفا داستان گرگ و شنگول و منگول را از زبان هر دو طرف نقل کنند. توجه داشته باشید بسیاری از اخبار و مناظره هایی که امروزه در رسانه ها مشاهده می کنید از این نوع است! دو فرد روبروی هم نشسته و در بسیاری مواقع مشتی تحمت و بد و بیراه به هم می گویند و هیچ مدرکی هم ارائه نمی دهند. در این میان مخاطب نمی تواند قضاوت صحیحی داشته باشد و بسیاری سخنان فرد چرب زبان تر را می پذیرند.
امیدوارم مدیران رسانه ها و روزنامه ها و مجلات کمی بیشتر نسبت به اخباری که در این محافل ارائه می شود دقت کنند و هر سخنی را نقل نکنند.