بایگانی دسته: روان شناسی

اثر راشومون و روش های مدیریت چابک (اجایل)

rashomon-effect

دیروز به درخواست “مدیران” ارائه ای بسیار مقدماتی در مورد روش های چابک در مدیریت نرم افزار به تیم توسعه نرم افزار داشتم! در زمان ارائه به نظر می رسید نظر حضار مختلف در مورد روش های چابک نوعی اثر راشومون است- اثر راشومون حالتی را توصیف می کند که در آن برداشت افراد از، مشاهده ای یکسان، متفاوت است- و هر کسی با شنیده های جسته و گریخته نظری در مورد این روش ها دارد. در واقع بیشتر حضار تعریف و آگاهی درستی از این امر نداشتند. این آگاهی نصفه و نیمه بسیار مشکل ساز است و می تواند باعث ضایع شدن حق کارکنان شود. اما چطور؟
برای مثال یکی از ارزش های اصلی روش های چابک کاهش نقش مدیر به عنوان قدرت مرکزی (دیکتاتور) و توزیع آن بین اعضای تیم و تاکید بر نقش مدیر به عنوان رهبر تیم (نقش واقعی مدیریت) است نه تعیین کننده سرنوشت اعضا. متاسفانه بسیاری و شاید حتی خود من اگر سرنوشت گروهی را به دست بگیریم فکر می کنیم بهترین تصمیم گیرنده ایم و هیچ گاه سعی در یادگیری نداریم چون بهترین تصمیم گیرنده و دانای کل نیاز به یادگیری ندارد. حال اگر افراد از اصول سازمانی روش های چابک اطلاعی نداشته باشند و فقط روی روش های تکنیکی تمرکز کنند ممکن است قربانی سوء استفاده شوند. اما اگر دیدگاهشان را به هم نزدیک کنند و هم صدا و هم کلام شوند می توانند بر مشکلات این چنینی پیروز شوند.
در این ۱۰ سالی که در صنعت آی تی ایران مشغول به کار هستم مشاهدات گاها عجیب و تلخی داشتم و در سازمان های مختلف با افراد گوناگونی مواجه شدم. مشاهداتی که برای بنده مشاهده کننده گاها ناخوشایند، عجیب و غیرقابل باور بوده.از کارکنان و شرکت های خوب این صنعت گرفته تا شرکت هایی با سیاست های شبیه به زندان و شارلاتان هایی که برای مقام یا دریافتی بیشتر دست به هر کاری می زنند(واقعا هر کاری!!!). از تیم های کوچک اما موفق تا تیم های بزرگ اما ناموفق. جا دارد از مصاحبه های عجیب و غریب برخی شرکت ها هم یاد کنم. مصاحبه هایی توسط افرادی بیسواد و بدون آگاهی برای بزرگ جلوه دادن کارهای شرکتی پوشالی که وقتی وارد آن می شوید میبینید کار خاصی در آنها انجام نمی شود.
متاسفانه بسیاری از مشکلات تیم های نرم افزاری و شاید هر تیم تولیدی دیگری از کارکنان فنی نیست بلکه به دلیل مدیریت اشتباه و ناآگاهی های مدیران ماست. این امر زمانی بروز می کند که بسیاری از تیم های نرم افزاری ما اصول تکنیکی روش های چابک را رعایت می کنند اما خبری از رعایت صحیح اصول سازمانی نیست! هر چند اصول روش های چابک وحی منزل نیستند و نیازمندی بر رعایت تمامی آنها نیست اما در بسیاری از مشاهدات من اصول سازمانی به درستی رعایت نمی شوند و حق افراد زیر پا گذاشته می شود.

تحلیل پیامک های تبلیغاتی ایرانسل – قسمت دوم

Wolf-ship

در قسمت اول سعی کردم یک دید آماری در مورد پیامک های تبلیغاتی ایرانسل فراهم کنم. هرچند به علت کمبود وقت ممکن است این دید کامل نباشد و نقص هایی به آن وارد باشد اما به هر حال بهتر از هیچ است. در این قسمت سعی دارم یکی از مطالعات مرتبط در زمینه پیامک های تبلیغاتی را خلاصه کنم. این مطالعه در سال ۲۰۰۷ بوسیله باما و بارنز در ژورنال Business Process Management به چاپ رسیده. مقاله بسیار جالبی است و پیشنهاد می کنم اگر وقت دارید حتما آن را مطالعه کنید. اما سوالات:

۱- تعریف بازرگانی با استفاده از موبایل چیست؟ تراکنش هایی با ارزش مالی مستقیم یا غیر مستقیم با استفاده از موبایل را بازرگانی با استفاده از موبایل می گویند.

۲- بازار هدف بازرگانی با استفاده از موبایل در جهان چند کاربر دارد؟ انتظار می رود تا سال ۲۰۰۸ تعداد کاربران هدف این تجارت به ۱.۶۷ میلیارد کاربر برسد. توجه کنید این عدد مربوط به سال ۲۰۰۸ میلادی است.

۳- ارزش مالی این بازار چقدر است؟ انتظار می رود ارزش مالی این بازار تا سال ۲۰۰۹ به ۸۸ میلیارد دلار برسد. مجددا به سال مقاله توجه داشته باشید.

۴- آیا در رابطه با ارسال پیامک های تبلیغاتی در سایر کشورها قوانینی وجود دارد؟ بله. برای مثال در کشورهای اروپایی قوانین، تبلیغ کننده گان را مجبور می کنند پیش از ارسال پیامک های تبلیغاتی از کاربران اجازه بگیرند (بر خلاف ایران).

۵- مهمترین مشکلی که ارسال پیامک های تبلیغاتی برای کاربران ایجاد می کند چیست؟ نقض حریم شخصی کاربران.

۶- حریم شخصی یعنی چه؟ به حق یک شخص برای کنترل اطلاعاتی که سایرین در موردش نگه داری می کنند حریم شخصی می گویند. تعریف دیگری که از حریم شخصی و از کتاب Dragnet Nation نوشته جولیا آنگ وین به خاطر دارم : به حق شخص برای ارائه خود به صورت انتخابی حریم شخصی می گویند.

۷- تعریف فوق کمی پیچیده است می شود بیشتر توضیح دهید؟ بله. به طور کلی اوپراتور ها و بسیاری از سرویس های اینترنتی از جمله اکثر شبکه های اجتماعی مثل فیس بوک، اینستاگرام و … اطلاعاتی در مورد کاربرانشان نگه داری می کنند. در اوپراتور های تلفن همراه این اطلاعات می تواند شامل پیام های متنی که ارسال کرده اید، تماس ها، طول تماس ها، شماره مبدا و مقصد تماس ها و پیامک ها، نام و نام خانوادگی خودتان و فرد تماس گیرنده یا مقصد تماس و بسیاری اطلاعات دیگر شود. حال فرض کنید به مسابقات پیامکی پیش بینی فوتبال علاقه خاصی دارید و در این نوع مسابقات شرکت می کنید. در این حالت اوپراتور به علت ذخیره اطلاعات پیامکی شما از این امر مطلع است و پیامک های بیشتری در این زمینه به شما ارسال می کند. در این حالت حریم شخصی شما نقض شده زیرا اوپراتور اطلاعاتی از شما دارد که کنترلی روی آن ندارید. این اطلاعات ممکن است در اختیار شرکت های زیر مجموعه اوپراتور قرار گیرد و به منظور سوء استفاده از علایق شما استفاده شود. در این حالت شما هدفی متحرک برای سودجویی هستید. حال شما توانایی ارائه خود به صورت انتخابی را از دست داده اید! همین سناریو را می توانید در بسیاری حالات دیگر در نظر بگیرید. برای مثال الگوی خریدتان با استفاده از سیستم های اینترنتی.

۸- از اطلاعاتی که جمع آوری می شود به چه منظوری می توان استفاده کرد؟ از اطلاعات جمع آوری شده می توان برای سفارشی سازی پیامک های تبلیغاتی بر حسب موقعیت مکانی، بافت و … استفاده کرد. در واقع اطلاعات جمع آوری شده هم چون طلا ارزشمند هستند.

۹- به طور کلی از پیامک های تبلیغاتی به چه منظوری استفاده می شود؟ ساخت برند، پیشنهادات ویژه، رای گیری، تبلیغ محصولات و درخواست اطلاعات.

۱۰- استفاده از پیامک های تبلیغاتی موثر است؟ طبق اطلاعات موجود در مقاله استفاده از این پیامک ها در ساخت برند ۵۰ درصد موثر تر از تلوزیون و ۱۳۰ درصد موثر تر از رادیو است!

۱۱- چه باید کرد؟ به نظر بنده باید آگاهی خود در مورد حریم شخصی و سیستم های آنلاین را افزایش دهید. و به عنوان یک شهروند در جهت تغییر قوانین مربوط به حریم شخصی و پیامک های تبلیغاتی کوشش کنید.

برای آگاهی از پست های بعدی می توانید در کانال تلگرام وبلاگ عضو شوید. برای عضویت اینجا کلیک کنید.

تحلیل پیامک های تبلیغاتی ایرانسل – قسمت اول

Wolf-ship

مدت ها است مسئله ای مرا آزار می دهد. این مسئله آزاردهنده تعداد پیام های تبلیغاتی دریافتی روی خط ایرانسل ام است. در صحبت هایی که با اطرافیان داشتم متوجه شدم این مشکل آنها هم هست اما کسی قدمی در جهت حل این مشکل بر نمی دارد. برای دست روی دست گذاشتن هر کسی بهانه ای دارد. بسیاری بر این باورند که این مشکل حل شدنی نیست. در مورد قابل حل بودن یا نبودن مشکل نظری ندارم اما  به نظرم می توان با آگاه سازی جلوی برخی از سودجویی ها را گرفت. سودجویی هایی که خواسته یا ناخواسته صورت می پذیرند. این سودجویی ها به راحتی با هدف قرار دادن کم سن و سالها٬ کسانی که آگاهی زیادی از تکنولوژی ندارند یا چنگ انداختن به احساساتی نظیر امید به برنده شدن در قرعه کشی با قطره قطره جمع کردن شارژ هزاران نفر از کاربران تلفن همراه یک اپراتور برای صاحبانشان یک شبه ره صد ساله می روند.

از این رو بر آن شدم طی چند پست به بررسی و تحلیل جنبه های مختلف این پیامک های تبلیغاتی بپردازم. این پست نسخه اول چنین تحلیل هایی است. برای بررسی کمی پیام های تبلیغاتی اسکریپتی به زبان R نوشته ام و آن را درقالب یک پروژه متن باز روی گیت هاب قرار داده ام تا علاقه مندان هم بتوانند همین بررسی ها را روی پیامک های تبلیغاتی شان انجام دهند. متاسفانه برای پیاده سازی اسکریپت و نوشتن قسمت اول پست فرصت کمی داشتم اما به نظرم یک قدم کوچک بهتر از ساکن ماندن است. در آینده سعی خواهم کرد قسمت های بعدی این پست را بنویسم و با بهبود اسکریپت همین پست را هم به روز رسانی کنم.

سوال اول. داده هایی که تحلیل ها روی آنها انجام شده از کجا به دست آمده اند؟ داده ها مربوط به پیامک های دریافتی روی گوشی خودم است که  به پیام های دریافتی از تاریخ ۱۶-۱-۲۰۱۶ تا ۴-۶-۲۰۱۶ اختصاص دارند. یعنی پیامک های دریافتی مربوط به ۱۴۰ روز یا حدودا پنج ماه! این پیامک ها را با استفاده از نرم افزار SMS Backup & Restore از روی گوشی مبتنی بر اندرویدم استخراج و تحلیل کرده ام.

سوال دوم. به طور متوسط چند پیامک در فایل وجود داشت؟ چند درصد پیامک های تبلیغاتی بودند؟ به طور کل در این بازه من ۱۸۵۸ پیامک دریافت کرده ام. در این میان حدودا ۷۳۶ پیامک از شماره های تبلیغاتی برای من ارسال شده. یعنی ۳۹.۶۱ درصد از پیامک های من در این چند ماه پیامک های تبلیغاتی بوده است!

سوال سوم. هزینه ارسال این پیام ها چقدر است؟ طبق اطلاعات موجود در وب سایت ایرانسل هزینه ارسال پیامک فارسی ۱۱.۵ تومان است. هزینه ارسال کل پیامک ها با فرض این هزینه برابر است با ۷۳۶ * ۱۱.۵ که برابر با ۸۴۶۴ تومان است. توجه داشته باشید این پیام ها برای هزاران و شاید میلیون ها کاربر در سطح کشور ارسال می شوند. برای مثال اگر فرض کنیم همین تعداد پیام برای یک میلیون نفر دیگر هم ارسال شده است (که یک میلیون نفر برای تعداد کاربران یک اوپراتور عدد اندکی است) هشت میلیارد و چهارصد و شصت و چهار میلیون تومان هزینه ارسال این پیام ها شده است! سوالی که مطرح می شود این است که میزان سود فرستندگان چقدر است؟!!

سوال چهارم. به طور متوسط چند پیامک تبلیغاتی در روز دریافت کرده ام؟ طبق آمار و ارقام به طور متوسط در هر روز ۵.۲۶ پیامک تبلیغاتی برای من ارسال شده (با انحراف معیار ۲.۱۷ پیام در هر روز).

سوال پنجم. بیشترین و کم ترین تعداد پیام های دریافتی در این مدت چقدر بوده است؟ کمترین تعداد پیامک تبلیغاتی دریافتی ۱ پیام در روز و بیشترین آن ۱۰ پیام در روز بوده است. در این میان در نیمی از روزها (۷۰روز) بیشتر از ۵ پیامک تبلیغاتی در روز دریافت کرده ام. در ۷۰ روز دیگر تعداد پیامک های تبلیغاتی دریافتی کمتر یا برابر با ۵ پیامک در روز بوده است. صدک های پیامک های دریافتی در ادامه آمده اند. همان طور که مشاهده می کنید در سطر اول درصد روزها و در سطر دوم تعداد پیامک ها تبلیغاتی آمده اند. برای تفسیر این صدک ها می توان گفت برای مثال در ۱۰ درصد از روزها ۲ پیام تبلیغاتی یا کمتر دریافت کرده ام٬ در ۲۰ درصد از روزها ۳ پیام تبلیغاتی یا کمتر دریافت کرده ام و به همین ترتیب.

درصد روزها ۱۰٪ ۲۰٪ ۳۰٪ ۴۰٪ ۵۰٪ ۶۰٪ ۷۰٪ ۸۰٪ ۹۰٪ ۱۰۰٪
تعداد پیامک تبلیغاتی ۲ ۳ ۴ ۵ ۵ ۶ ۶ ۷ ۸ ۱۰

 در نمودار خطی زیر می توانید میزان تغییرات در تعداد پیام ها را مشاهده کنید (برای بزرگ تر شدن شکل روی آن کلیک کنید).

نمودار تعداد پیام های تبلیغاتی ارسال شده در هر روز در خط ایرانسل من

سوال ششم. بیشترین پیامک های تبلیغاتی از چه شماره هایی ارسال شده اند؟ پاسخ این سوال را می توانید به وضوح در نمودار زیر مشاهده کنید. همان طور که مشاهده می کنید بیشترین پیام ها از آدرسی با عنوان Irancell ارسال شده اند. توجه داشته باشید شماره های بسیار دیگری هم وجود دارند که پیامک های تبلیغاتی از آنها دریافت شده است اما در نمودار زیر ما ۲۰ شماره اول را آورده ایم.

تعداد پیام های تبلیغاتی دریافت شده از هر یک از آدرس ها

نکته بسیار جالب در این نمودار تعداد پیام های ارسالی از شماره ۰۹۳۷۷۰۷۰۰۰۰ است که مربوط به یادآوری پرداخت ماهیانه هزینه وایمکس ایرانسل است. با اینکه ماهیانه هزینه ای به ازای سرویس وایمکس به حساب ایرانسل واریز می کنم تعداد پیام های دریافت شده از این شماره برای یادآوری پرداخت در کل ۱۰ پیام است! یعنی تنها چند پیام بیشتر از تعداد ماه ها! این عدد را با تعداد پیام های تبلیغاتی مقایسه کنید.

سوال هفتم. به طور کلی چه کلماتی در تمامی پیام ها تکرار شده اند؟ در اَبر کلمات زیر سعی شده ۵۰ کلمه پراستفاده در پیامک ها خلاصه شوند. البته این نمودار به علت دشواری هایی که در پردازش زبان فارسی به عنوان یک زبان طبیعی وجود دارد اشکالاتی دارد.

ابرکلمات تمامی پیامک های تبلیغاتی دریافت شده روی شماره ایرانسل

سوال هشتم. در اَبر کلمات سه شماره اول به صورت جدا چه کلماتی بیشتر استفاده شده است؟ نمودارهای زیر به ترتیب ۵۰ کلمه پر استفاده در پیامک های هر شماره را نشان می دهند.

Fig4-Irancell-wordcloudFig5-8282-wordcloud

Fig6-737587-wordcloud

سوال نهم. آیا ایرانسل راهی برای عدم دریافت این پیامک ها در اختیار ما قرار داده است؟ راه های متفاوتی در زمینه پیدا کردم که متاسفانه هیچ کدام به درستی٬ حداقل برای من٬ کار نکردند. یکی از این راه ها استفاده از سامانه کنترل حساب اینترنتی ایرانسل است.

سوال دهم. چرا تبلیغات به طور پیش فرض غیرفعال نیست تا هر کس بخواهد آن را فعال کند؟ به نظرم پاسخ این سوال تا حد زیادی ریشه های روان شناسانه و اقتصادی دارد. پاسخ این سوال را می توان به گونه ای با مقاله نیویورک تایمز در مورد نرخ اهدای عضو در کشورهای مختلف مرتبط دانست. در کشورهایی که اعضای بدن  فرد پس از مرگش به صورت پیش فرض اهدا می شوند (مگر در حالتی که فرد مخالفتش را مستقیما اعلام کند) نرخ اهدای عضو بسیار بیشتر از حالتی است که فرد باید برای اهدا رضایتش را اعلام کند. به نظر می رسد فرستنده های پیام های تبلیغاتی هم از چنین روشی استفاده می کنند!

تا اینجا سعی کردم به طور خلاصه مطالبی چند در مورد پیامک های تبلیغاتی ارائه دهم. در این میان به سوالاتی هم پاسخ داده شد. در پست های بعدی سعی خواهم کرد بررسی محتوایی دقیق تری روی پیامک ها انجام دهم و به بررسی دقیق تر فاکتورهای مهندسی اجتماعی و اقتصاد رفتاری مورد استفاده بپردازم.

نکته مهم تا اینجا این است که برای مقابله با این سودجویی چه می توان کرد؟ نظر شما چیست؟

برای آگاهی از پست های بعدی می توانید در کانال تلگرام وبلاگ عضو شوید. برای عضویت اینجا کلیک کنید.

حکایت روباه و انگور

Fox_and_grapes_Milo_Winter

روزی یک روباه تشنه و گرسنه به یک بوته انگور رسید. روباه سعی کرد یک خوشه انگور بچیند و بخورد؛ اما هرچه سعی کرد نتوانست! پس از کمی تلاش خسته شد، دست از تلاش کشید و رفت. در راه روباه برای دلداری با خود می گفت انگورها حتما ترش بودند و من نیازی به انگور ترش ندارم!

حکایت روباه و انگور حکایت افرادی است که با حقیقت مواجه می شوند اما چون این حقیقت با باورهای فعلی آنها در تضاد است مجبورند به نحوی برای راحت کردن خیال خود بهانه تراشی کنند.

جاه طلبی در محیط کار

Social Climbing

مدیریت تیم های IT امری است بسیار حساس که نیازمند دانش، تجربه و تخصص است. امروزه افراد بسیاری که دارای فاکتورهای لازم برای مدیریت نیستند و می خواهند از مزایای این سمت استفاده کنند؛ به جای کسب مهارت های لازم از روش های دیگری استفاده می کنند. در این مقاله به بررسی یکی از این روش ها می پردازم.

یکی از رفتارهای بسیار زننده و مخربی که در بسیاری از محیط های کاری IT مشاهده کرده و می کنم جاه طلبی (Social Climbing) است. عموما به همراه این جاه طلبی نوعی فرهنگ نوکیسه گی(Parvenu) ، عدم تخصص و تجربه، خود برتر بینی و تمایل به کسب سمت مدیریتی هم وجود دارد. در این پست به طور مختصر به بررسی این رفتار و راه های خنثی کردن اثر آن می پردازم.

اما جاه طلبی یعنی چه؟ در لغت نامه دهخدا در تعریف این واژه چنین آمده:

جاه طلب به شخصی اطلاق می شود که برای رسیدن به مقام به هر کار یاهر چیزی تن در دهد.

طبق تعریف فرد جاه طلب بیشتر قدرت مدار است یعنی سعی می کند با استفاده از هر روشی به مقصود خود برسد. این تکیه بر قدرت موجب می شود این فرد زحمات افراد دیگر  را بی ارزش نشان داده و کارهای خود را بزرگ نشان دهد. چنین فردی هیچ ترسی از نابود کردن زحمات سایرین ندارد. اگر به مقامی برسد با زیردستان خود رفتاری قلدرانه دارد و سعی می کند با ایجاد تفرقه به آنها مدیریت کند.

توجه داشته باشید که فرد جاه طلب انگیزه زیادی برای رسیدن به هدف خود دارد. این انگیزه در محیط های کاری عموما کسب سمت های بالاتر شغلی، یا به عبارت دیگر ره صد ساله را یک شبه پیمودن، و استفاده از مزایای آن است.

طی سالهای اخیر که در محیط های کاری IT متفاوتی حضور داشته ام چنین افرادی را به کرات دیده ام. عجیب ترین نکته در زمان مشاهده چنین رفتارهایی سکوت دیگران در مقابل این افراد است! این سکوت باعث پیشرفت این افراد می شود و حال آنکه پیشرفت چنین انسان هایی باعث هر چه بدتر شدن محیط کار می شود.

به نظر من استفاده از ترفندهای زیر می تواند در خنثی کردن اثر این رفتار موثر باشد:

  1. عدم استفاده از مدیرانی که به تازگی تازه فارغ التحصیل شده اند (به خصوص در رشته هایی مانند مهندسی صنایع). البته همیشه استثناء وجود دارد اما در کل بهتر است از افراد تازه کار در سمت های مدیریتی استفاده نشود.
  2. ایجاد شفافیت در محیط کار
  3. حفظ اتحاد میان کارکنان
  4.  گزارش چنین رفتارهایی بوسیله کارکنان به مدیریت سطح بالای مجموعه

یک جامعه، هر چند کوچک، نباید اتحاد خود را از دست بدهد. از دست رفتن اتحاد و همبستگی در یک جامعه تنها فرصتی است برای سودجویان. سودجویانی که هیچ اهمیتی به سایرین نمی دهند و همه را ابزاری برای رسیدن به منافع خود می بینند.

مستند ظهور و تئوری توطئه

Conspiracy theory

در سال ۱۳۸۹ در وبلاگ قدیمی ام مطلبی نوشته بودم در مورد مستندی به نام ظهور (The Arrivals). در اون زمان این مستند تازه داشت دست به دست می چرخید و از طریق یکی از دوستان به دست من هم رسید. در آن زمان که ۲۲ سال داشتم و هنوز دانشجو بودم در شرح این مستند در وبلاگم (که مخاطبانش دانشجویان دانشگاهمون بودند)   نوشتم:

  “در اين مستند خيلي جالب در مورد فراماسونري (Freemasonry)، ايليومناتي (Illuminati)، دجال آخرالزمان (Dajjal) و خيلي موارد ديگه به صورت علمي و با دلايل قاطع بحث شده بود. مستند از نظر علمي در سطح خيلي خوبي قرار داشت به طوريكه من تا به حال نمونه اين مستند رو كه با اين دقت و ظرافت به موشكافي چنين مباحثي بپردازه نديده بودم”

چند روز پیش به طور تصادفی به مطلب مذکور که خودم نوشته بودم برخوردم. باید اعتراف کنم در آن زمان اشتباه می کردم و بیشتر موارد ذکر شده در این مستند به طور قاطع و با دلایل صحیحی مورد بررسی قرار نگرفته اند. مطالب مذکور در این مستند تنها مجموعه ای تئوری توطئه و  حاصل تخیل سازندگان این مجموعه اند.

اما تئوری توطئه (Conspiracy Theory) چیست؟ طبق تعریف موجود در ویکی پدیا:

“تئوری توطئه یا توهم توطئه اصطلاحی است که در ابتدا، وصفی برای هر ادعای دسیسه‌گری بود. با این وجود، امروزه، تئوری توطئه فقط در این معنا به کار می‌رود: تئوری‌ای که رویدادی کنونی یا تاریخی را نتیجهٔ نقشهٔ مخفیانهٔ گروهی دسیسه گر (عموماً قدرتمند) می داند.”

اما چگونه یک تئوری توطئه ساخته می شود؟ روش استدلالی مورد استفاده در تئوری های توطئه روشی است به نام استدلال معکوس (Abductive Reasoning). این روش اولین بار بوسیله فیلسوف بزرگ آمریکایی چارلز سندرز پیرس تعریف شد. طبق این تعریف  ابتدا واقعه  C مشاهده می شود اما اگر A درست بود C اهمیت بسزایی داشت؛ بنابراین احتمالا A درست است!  بهتر است با مثالی چگونگی کارکرد این روش را بررسی کنیم:

فرض کنید در حیاط منزل چمن ها خیس هستند(واقعه C). اگر دیشب باران آمده باشد خیس بودن چمن ها عادی است(A). پس می توان گفت دیشب باران آمده است.

اما ممکن است کسی چمن ها را خیس کرده باشد! همان طور که مشاهده می کنید در استدلال معکوس دلیل قاطع و محکمی برای توضیح واقعه مشاهده شده وجود ندارد. در این حالت سعی می کنیم بهترین توضیح را برای واقعه مربوطه ارائه دهیم.

اما آیا استفاده از این روش باعث بی اعتبار شدن تئوری های توطئه می شود؟ خیر! نامعتبر بودن تئوری های توطئه به دلیل استفاده از استدلال معکوس نیست بلکه به علت روش استفاده از این نوع استدلال است. ویژگی های بارز تمامی تئوری های توطئه عبارتند از:

در تئوری های توطئه تنها مواردی که منجر به تایید نظریه مولف می شوند ارائه شده و موارد متناقض از دید مخاطب پنهان می مانند. در این حالت از نقل قول ناقص یا گلچین کردن به شدت استفاده می شود. یعنی فقط نتایج مطلوب و مورد نظر مولفین ارائه می شوند. به علاوه مولف سعی می کند تفسیرهای شخصی خود را بدون ذکر هیچ منبعی حقیقت جلوه داده و توضیحات دیگر موجود برای واقعه مشاهده شده را سرپوش گذاری های دولت یا یک گروه قدرتمند وانمود کند. در نتیجه تئوری های توطئه در همین سطح باقی می مانند؛ در سطح یک توهم. توهم یک توطئه!

امیدوارم مطالعه این مطلب اندکی در درک بهتر ماهیت تئوری های توطئه و بررسی دقیق تر و موشکافانه تر مسائل به شما عزیزان کمک کند. شخصا پس از دیدن مستند The Arrivals مدت زمان زیادی رو صرف بررسی صحت مطالب ارائه شده در آن کردم و اکثر موارد فوق رو در طول این بررسی ها متوجه شدم. امیدوارم مورد استفاده شما هم قرار بگیره.

قضاوت و برچسب زدن در روان شناسی اجتماعی

هر روز در جامعه با افراد بسیاری رو به رو شده و می شویم. در این مواجه ها اغلب به خود اجازه قضاوت و برچسب زنی می دهیم. مثلا فلان شخص معتاد است یا بهمانی گداست! در اینجا سوالی مطرح می شود و آن هم این است که آیا می توان صرفا با توجه به ویژگی های شخصیتی در مورد کسی قضاوت کرد؟ پاسخ این سوال خیر است! اما چرا؟ در روان شناسی اجتماعی (Social Psychology) به قضاوت در مورد افراد تنها با توجه به ویژگی های شخصیتی آنها خطای بنیادی برچسب زدن (Fundamental Attribution Error) می گویند. این خطای بنیادی باعث می شود افراد قضاوت کننده شرایط محیطی فرد را در نظر نگیرند. حال آنکه شرایط محیطی نقش بسیار مهمی در واکنش افراد دارد. برای مثال فردی را فرض کنید که در خانواده ای بسیار فقیر زندگی می کند و پدر و مادرش اعتیاد دارند. این فرد امکان تحصیل ندارد (و حتی اگر هم داشته باشد جامعه و هم مدرسه ای ها همواره او را به خاطر شرایطش سرزنش می کنند و این خود باعث سرخوردگی او می شود). چنین فردی حتی ممکن است لباس و غذای مناسب نداشته باشد! در این حالت چگونه می توان از او انتظار تصمیمی درست داشت؟ توجه داشته باشید بر اساس تصادفی بودن توزیع افراد در اقشار مختلف جامعه این فرد ممکن بود من یا شما باشیم.  

پیشنهاد می کنم دفعه بعد که خواستید در مورد کسی قضاوت کنید این مطلب را بیاد آورید و شرایط آن را هم در نظر بگیرید.