بایگانی برچسب: s

کار عاطفی، مدلهای رشد اخلاقی و اسکرام

اقوام روزگار به اخلاق زنده اند، قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی است – محمد تقی بهار

یکی از مباحث روان شناسی رشد (Developmental Psychology) مدل های رشد اخلاقیات در افراد است. یکی از مدلهای مطرح در این زمینه مدل پیاژه (Jean Piaget) است. پیاژه از اولین روان شناسهایی بود که به بررسی فرآیند رشد شناختی و اخلاقی افراد پرداخت. او باور داشت درجه رشد شناختی فرد بر قضاوتهای اخلاقی او موثر است. از نظر پیاژه فرآیند رشد اخلاقی چهار مرحله دارد:

  1. پیش از پنج سالگی بچه ها موقع بازی سایرین را در نظر نمیگیرند و اگر قاعده و قانون خاصی را رعایت کنند صرفا جهت پیشبرد اهداف خودشان است
  2. با شروع پنج سالگی کودک یاد میگیرد که باید مجموعه قوانینی را رعایت کند. در این مرحله، این قوانین در نظر کودک وحی منزل هستند و نمی توان آنها را تغییر داد. در این مرحله بچه ها بیشتر بر اساس نتایج یک کار در مورد آن قضاوت می کنند و نه نیت آن
  3. در مرحله بعدی توسعه اخلاقی کودک یاد میگیرد قوانینی که باید رعایت کند وحی منزل نبوده و قواعد اجتماعی هستند که در صورت توافق اعضای گروه یا جامعه می توان آنها را تغییر داد. در این مرحله افراد نیت کارها را هم در نظر میگیرند
  4. در مرحله آخر فرآیند رشد اخلاقی فرد می تواند درباره موقعیت هایی که تا به حال با آنها مواجه نشده هم قواعد اخلاقی بسازد و درباره قواعد اخلاقی استدلال کند و عواقب اجتماعی تصمیماتش را در نظر میگیرد

علاوه بر مدل رشد اخلاقی پیاژه می توان مدل لارنس کولبرگ (Lawrence Kohlberg) را هم در نظر گرفت. در مدل کولبرگ فرآیند رشد اخلاقی به سه مرحله کلی تقسیم می شود:

  1. مرحله پیش قراردادی (Pre-Conventional Stage): در این مرحله فرد قوانین اخلاقی را تنها برای اجتناب از تنبیه شدن و به دست آوردن جایزه دنبال می کند. در این مرحله، اخلاق اصطلاحا با مکانیزمهای بیرونی (پاداش و تنبیه) کنترل می شود و فرد در رعایت قوانین اخلاقی فقط منفعت خودش را در نظر میگیرد
  2. مرحله قراردادی (Conventional Stage): در این مرحله تمرکز از منفعت طلبی بر رابطه با سایرین قرار میگیرد. فرد قوانینی که توسط مدرسه، پدر، مادر و دولت وضع شده اند را رعایت می کند تا مورد تایید آنها واقع شود و بقیه او را انسان خوب و شایسته ای بدانند
  3. مرحله پسا قراردادی (Post-Conventional Stage): در این مرحله فرد می تواند درباره قواعد اخلاقی استدلال کند و موقع تصمیم گیری می تواند از زاویه دید بقیه هم به قضایا بنگرد و نفع و ضرر بقیه را هم در نظر بگیرد

اما شاید بپرسید مدلهای اخلاقی چه ارتباطی با اسکرام و کار تیمی دارند؟ به نظر من یکی از مهمترین ویژگی های افرادی که می توانند کار تیمی انجام دهند اخلاق است. متاسفانه در جامعه امروز بی اخلاقی چنان ارزشمند شده که گاهی در سازمانها افرادی میبینم که در رعایت قواعد و قوانین اخلاقی در مرحله اول مدل پیاژه یا کولبرگ هستند و هیچ تمایلی هم به تغییر ندارند. این افراد در انجام کارهایشان فقط نفع خود را در نظر میگیرند و به منفعت سایر اعضای تیم و سازمان هیچ توجهی ندارند. متاسفانه عموما تنها روش تغییر این افراد تشویق و تنبیه های بچه گانه است چون تنها چیزی که منفعتشان را به خطر می اندازد و آنها را از حریم امنشان خارج می کند همین تنبیه و تشویق هاست! اینکه چرا این افراد چنین شده اند از حوصله این بحث خارج است و می تواند علل مختلفی داشته باشد.

اما ارتباط همه اینها با کار عاطفی (Emotional Labor) چیست؟ انجام بعضی کارها مثل کار تیمی، مدیریت تیم، ارتباط با مشتری، مالکیت محصول و اسکرام مستر بودن علاوه بر توانایی های فنی نیازمند کنترل عواطف و احساسات است. به این کنترل عواطف و احساسات حین انجام کار اصطلاحا کار عاطفی می گویند. اما این کنترل عواطف و احساسات وقتی با بی اخلاقی مواجهیم بسیار دشوار می شود. به خصوص اگر این بی اخلاقی ها دائما تکرار شوند. برای مثال، فرض کنید هم تیمی تان هیچ وقت به موقع سر جلسات حاضر نمی شود و همواره هم بهانه ای برای این کار دارد. یکبار کلاس دارد، یکبار دادگاه دارد، یکبار فرزندش بیمار است، بارها مادربزرگش فوت می کند و همه این اتفاقات دقیقا در زمان برگزاری جلسات می افتند. یا فرض کنید هم تیمی به شدت پر ادعایی دارید که حتی نمی تواند یک سند را به درستی بخواند اما دائم از توانایی های فنی اش میگوید و کارهایش را هم درست انجام نمی دهد و همه کارهایش به عهده شماست. متاسفانه در تیم های نرم افزاری نمونه های این عزیزان کم نیستند. چنین بی اخلاقی هایی فشار کار عاطفی اعضای تیم را افزایش می دهد و در بلند مدت باعث فرسایشی شدن کارها می شود. امیدوارم همواره در تصمیم هایمان سایرین را هم در نظر بگیریم و با اخلاق باشیم.

برای آگاهی از پست های بعدی می توانید در کانال تلگرام وبلاگ عضو شوید.
برای عضویت در کانال وبلاگ اینجا کلیک کنید

 

 

ژورنالیسم نقلی!

Failure

در این چند روز برخی از دوستان و خویش آوندان در مورد شناخت کارهای فردی که در تلوزیون مصاحبه کرده بود از بنده سوال کردند. من شناختی از شخص مذکور نداشتم و طبق عادت برای کسب اطلاعات بیشتر به جستجو در اینترنت پرداختم. در زمان جستجو با اخبار ضد و نقیضی در مورد کارهایی که ادعای انجام آنها بوسیله فرد شده مواجه شدم. مثلا در یک خبر ذکر شده بود که ادعاهای مطرح شده کذب است و در دیگری آمده بود که این طور نیست. جالب اینجاست که هیچ یک از خبرها منبع درستی نداشتند و صرفا سخنان عده ای رو نقل کرده بودند.
در دایره لغوی ژورنالیسم به این نوع اطلاع رسانی اصطلاحا “He said, she said journalism” گفته می شود که من آن را به ژورنالیسم نقلی ترجمه می کنم. در این نوع گزارش ها مخاطب نمی تواند نتیجه خاصی از اخبار ارائه شده بگیرد چون خبرنگار فقط نظرات دو شخص مختلف را نقل می کند و هیچ گونه شواهدی مبنی بر صحت اطلاعات ارائه شده هیچ کدام از طرفین ارائه نمی دهد. این نوع ارائه خبر در محافل ژورنالیستی در بهترین حالت نامناسب است. هدف ژورنالیسم طبق تعریف آن ارائه اخبار تایید شده بوسیله منبعی مستقل است. یعنی یک شخص یا گروه مستقل باید اطلاعات نقل شده را از نظر صحت مورد بررسی قرار دهند نه اینکه صرفا داستان گرگ و شنگول و منگول را از زبان هر دو طرف نقل کنند. توجه داشته باشید بسیاری از اخبار و مناظره هایی که امروزه در رسانه ها مشاهده می کنید از این نوع است! دو فرد روبروی هم نشسته و در بسیاری مواقع مشتی تحمت و بد و بیراه به هم می گویند و هیچ مدرکی هم ارائه نمی دهند. در این میان مخاطب نمی تواند قضاوت صحیحی داشته باشد و بسیاری سخنان فرد چرب زبان تر را می پذیرند.
امیدوارم مدیران رسانه ها و روزنامه ها و مجلات کمی بیشتر نسبت به اخباری که در این محافل ارائه می شود دقت کنند و هر سخنی را نقل نکنند.

نقدهای عجیب

چند روز قبل در حال تماشای فیلمی به نام Knowing بودم؛ به پیشنهاد یکی از دوستان در سایت های فارسی به دنبال نقد فیلم گشتم. نقدهای متفاوتی در باب فیلم در سایت ها و وبلاگ های مختلف نوشته شده بود. اما یک نکته جالب در این نقدها نظرم را جلب کرد! نقطه مشترک بسیاری از نقد ها این بود که فیلم های غربی با موضوعی مشابه فیلم Knowing اغلب دارای قهرمان های غربی هستند و ایده های خودشان را ترویج می دهند و… .
برایم سوالی مطرح شد که چرا تهیه کنندگان و سینماگران آمریکایی و اروپایی باید قهرمان خود را یک شخص غیر آمریکایی یا غیر اروپایی در نظر بگیرند و یا عقاید دیگران را ترویج دهند؟؟ مگر دچار خود درگیری حاد هستند؟
آیا دوستانی که به نقد فیلم می پردازند این نکته را در نظر نمی گیرند؟ واقعا چرا باید عقاید دیگران را که شاید تنها برای سرگرمی در یک فیلم مطرح شده باشد این گونه به نقد کشید؟ بهتر نیست به جای این گونه انتقادات و فلسفه بافی ها درباره مطالبی که در مورد آن اگاهی نداریم به اصلاح خودمان بپردازیم؟ بهتر نیست به جای منتظر ماندن برای اینکه شاید روزی فیلم سازان غربی برای تفکرات ما هم فیلمی بسازند اگر واقعا ایده ای داریم خودمان آن را ابراز کنیم؟
امیدوارم پیش از باز کردن دهان و بازگوکردن ایده هایمان یا تایپ و ارسال تراوشات ذهنی مان در اینترنت در مورد هرچیزی کمی فکر کنیم و هر حرفی را کورکورانه تکرار نکنیم…

ف.ی.ل.ت.ر شدن سایت لغت نامه دهخدا

متاسفانه مدتی است(منظور از مدتی مدتها است) که وب سایت لغت نامه دهخدا به آدرس http://www.loghatnaameh.org به دلیل نامعلومی بوسیله سیستم ف.ی.ل.ت.ر.ی.ن.گ مسدود شده و هنوز هم مسدود است. این وب سایت که به نظر من هیچ مشکل خاصی نداره (چون نه تبلیغات بدی در خودش داره و نه …) واقعا بی دلیل مسدود شده و دوستان عزیزمون در بخش های مربوطه هم هیچ عکس العمل خاصی درباره باز کردن آدرس این وب سایت نشون نمی دن. من واقعا نمی دونم یک لغت نامه چه مخاطره و مشکلی می تونه ایجاد کنه؟ چرا فارسی زبانان نباید بتوانند به محتوای یکی از تنها لغت نامه های آنلاین زبان مادریشون دسترسی داشته باشند؟ واقعا چرا؟؟

فقط می تونم برای کسانی که این وب سایت ارزشمند رو مسدود کردند اظهار تاسف کنم و آرزو کنم که به این اشتباهشون پی ببرند و هرچه سریعتر این وب سایت خوب رو از حالت انسداد خارج کنند.